دوست عزيز وبلاگ داستان هاي کوتاه منتقل شد!

با تشکر از بازديد شما لطفا از اين پس داستان هاي کوتاه را از اين آدرس دنبال کنيد
http://www.dastanekootah.in
اگر به وبلاگ ما لينک داده ايد لطفا آنرا اصلاح فرماييد

از این پس داستان های کوتاه را از آدرس جدید دنبال کنید http://www.dastanekootah.in/

4.28.2010

داستان کوتاه ابلیس و فرعون

داستان کوتاه ابلیس و فرعون
داستان کوتاه ابلیس و فرعون

مي گويند ابليس، زماني نزد فرعون آمد در حاليکه فرعون خوشه اي انگور در دست
داشت و مي خورد.ابليس به او گفت: هيچکس مي تواندکه اين خوشهء انگور را به
مرواريد های خوش آب و رنگ مبدل سازد؟ فرعون گفت: …..
نه. ابليس با جادوگري و سحر، آن  خوشهء انگور را به دانه هاي مرواريد تبديل کرد.
فرعون تعجب کرد و گفت:
آفرين بر تو که استاد و ماهري. ابليس سيلي اي بر گردن او زد و گفت: مرا با اين
استادي به بندگي قبول نکردند، تو با اين حماقت چگونه ادعای خدايي مي کني؟

0 comments:

Post a Comment

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...